ابتدای هفته جاری روز متفاوتی برای اصولگرایان بود چرا که بعد از مدتها سران اضلاع مختلف اصولگرایی در مجتمع فرهنگی 13 آبان گرد یکدیگر جمع شدند و در مراسمی که علامه مصباح یزدی سخنان صریحی را درباره «وحدت با حفظ اصول» بیان کرد، نخستین همایش «همگرایی اصولگرایان» رقم خورد.
این اتفاق مثبت در حالی رخ داد که از چند هفته قبل از برگزاری این برنامه، حملات جدیدی از سوی طیف های مختلف اصلاح طلبان به آیت الله مصباح یزدی آغاز شده بود و محور این مساله نیز کسی جز هاشمی رفسنجانی نبود.
وی که هر از چندگاهی با تعریف بخشی از سلسله خاطرات جنجال و مخدوش خود تلاش دارد تا اتفاقات روزمره عرصه سیاسی را مطابق میل خویش تفسیر کند، در آخرین مورد با تحریف تاریخ مدعی شده بود آیت ا... مصباح در سالهای قبل از انقلاب از مبارزه با شاه کنار کشیده و به همین علت نیز حضرت آیت الله خامنه ای مدتها با آیت الله مصباح قطع رابطه کرده بوده اند!
این روایت تحریف شده از تاریخ، اگر چه خیلی زود از سوی شخص آیت الله مصباح و همچنین حجه الاسلام سید حمید روحانی مورخ با سابقه انقلاب اسلامی به طور مفصل پاسخ داده شد اما به نظر می رسد هدف اصلی آقای هاشمی از طرح چنین روات ناقص و تحریف شده ای علیه علامه مصباح در شرایط کنونی فراتر از تخریب یک عالم وارسته بوده و در پس این حملات، قرار بوده تا مرکز ثقل و «نقطه کانونی» اصولگرایان در شرایط کنونی مورد هدف قرار بگیرد.
به بیان دیگر در شرایطی که جریان اصولگرایی بیش از هر زمان دیگر به یک مرکز ثقل گفتمانی برای بازسازی خود و بازگشت به عرصه سیاسی- اجتماعی نیاز دارد، نقش محوری علامه مصباح در این باره بیش از هر زمان دیگری به چشم می خورد و به نظر می رسد حملات زنجیره ای هاشمی رفسنجانی و دیگر رسانه های زنجیره ای علیه ایشان طی ماه های گذشته را باید در همین چارچوب تفسیر کرد زیرا در صورت ضربه زدن به این نقطه کانونی، طبیعی است که روند بازسازی اصولگرایان نیز با مشکلات متعددی مواجه خواهد شد.
قرینه دیگری نیز که این ادعا را قوت می بخشد، مرور تحولات سیاسی – اجتماعی سالهای بعد از انقلاب تا کنون است که نشان می دهد در هر برهه ای که خطر قابل توجهی علیه گفتمان ناب انقلاب اسلامی مشاهده شده است، علامه مصباح یزدی در صف مقدم تقابل با آن بوده است چنانچه آن‌هایی که سالهای اولیه انقلاب را به یاد دارند، مناظرات تاریخی این عالم دینی با سران جریان های چپ را هرگز از یاد نخواهند برد و بعد از آن نیز پاسخ های محکم ایشان به شبهات چهره های تجدید نظر طلب علیه اسلام در دوره اصلاحات، موجب شد تا هجمه ها و تخریب های اصلاح طلبان علیه آیت الله به اوج برسد تا آنجا که یکی از روزنامه های زنجیره ای با انتشار کاریکاتوری موهن و نسبت دادن آن به ایشان، اوج استیصال و درماندگی روشنفکران مدعیان منطق و دیالکتیک را برملا ساخت. این درحالی بود که در همان برهه، آیت الله مصباح بارها عبدالکریم سروش اصلی ترین تئوری پرداز جریان تجدیدنظرطلب را به مناظره دعوت کرده بود اما وی به دلایل واهی هیچ گاه حاضر به مناظره و پاسخ‌گویی در برابر استاد نشد.
در مجموع به نظر می رسد این بار نیز تلاشهای ناشیانه برای تخریب به آیت الله مصباح در همین چارچوب صورت گرفته اما نکته قابل توجه در این بین، هوشیاری اصوگرایان و بازی نکردن در زمین رقیب است چرا که پاسخ تمام اهانت ها و تخریب های صورت گرفته در این مدت، با حضور اضلاع مختلف جریان اصولگرایی در روز شنبه با سخنرانی آیت الله مصباح داده شد تا روشن شود که اصولگرایان از نقطه قوت و مزیت نسبی خود در مواجهه با جریان های التقاطی و رقیب آگاهی کامل دارند و به راحتی اسیر حاشیه ها و تخریب های رسانه ای و جنگ روانی حریف نمی شوند.
به چه کسانی رای می دهم و چرا؟ 
