به صراحت میگویم اگر پاسخ مناسب میخواهید نه با زبان تحریم که با زبان تکریم با ملت ایران سخن بگویید». این بخشی از سخنان حجت الاسلام حسن روحانی در مراسم تحلیفش در مجلس اسلامی است. مردم که عملکرد روحانی را در شانزده سال دبیری شورای عالی امنیت ملی و گامهای رو به جلو غرب و نگرانی ایران از قطعنامههای شورای امنیت و به تبع آن گامهای رو به عقب ایران در پرونده هستهای را دیده بودند، اینبار امیدوار شدند که روحانی در سیاستهایش تجدید نظر کرده است.
او در مجلس به صراحت خطاب به غرب گفت که «ملتی را که با برخورداری از انسجام ملی و با مشارکت گسترده و در کمال آرامش و امنیت در انتخابات شرکت میکند، نمیتوان با تحریم به تسلیم واداشت یا به جنگ تهدید کرد بلکه تنها راه تعامل با ایران گفتوگو از جایگاه برابر، اعتمادسازی متقابل و احترام دوجانبه و کاستن از خصومتهاست».
گفتگوی تلفنی با رئیسجمهور آمریکا در ساعات اولیه نیز همین دیدگاه را تقویت میکرد که حسن روحانی سال 92 با روحانی ده سال قبلش، متفاوت است. تکمیل کننده این انگاره «برنامه اقدام مشترک» (توافقنامه ژنو) بود که وزیر امور خارجه و پس از آن رئیسجمهور به صراحت گفتند که غرب پس از سالها، حق غنیسازی ایران را به رسمتی شناخته است و ساختمان تحریمها در حال ترک برداشتن است.
این پیروزی در ایران موجی از شادی را به راه انداخت و همه با این پرسش ذهنی که چرا گرهای که در کمتر از سه ماه در دولت یازدهم باز شد، 8 سال در دولت احمدینژاد قابل حل نبود؟ اما دیری نگذشت که واقعیتها از پس پرده بیرون آمد و آمریکا تهدیدات خود را علیه ایران آغاز کرد. در اولین گام سخن از اقدام نظامی در صورت زیرپا گذاشته شدن توافق به میان آمد. پرداختن به مسائل موشکی ایران پس از حل مساله هسته ای، عدم صدور ویزا برای نماینده ایران در سازمان ملل، اعمال پنج دوره تحریمهای گوناگون، فریبکار دانستن ایرانیها و... بخشی از این کارشکنی های غرب بود.
همین علائم در ایران موجی از انتقادات را نسبت به سیاست خارجی «لبخند» دولت برانگیخت. منتقدان زبان غرب را نه تنها تهدید و بلکه تحریم و زور تلقی میکردند و از دولت می خواستند که راه دیگری را در مواجهه با آنان برگزیند. به اعتقاد آنان در مقابل استعمارگران هر چه کرنش شود، آنان گستاخ تر میشوند و جلوتر خواهند آمد.
دولت البته به این انتقادات توجهی نمیکرد و منتقدین را بیسواد و مغرض و .... خواند و بر همان سیاست خارجی خودش که کاملا بر خلاف دولت قبل بود، پافشاری کرد.
دولت روحانی در راستای همین سیاست تکریم! برای حضور در شصت و نهمین مجمع عمومی سازمان ملل، چند روز پیش به نیویورک رفت. او در روز دوم حضورش در نیویورک با دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس دیدار کرد.
پس از این دیدار، برخی رسانههای و شخصیتهای اصلاحطلب از این دیدار به عنوان یک دیدار تاریخی! یاد میکردند. آنها با اشاره به اظهارنظر کامرون مبنی بر اینکه «پارهای از تاریخ ساخته شد»، تحلیل و گزارشاتی نوشتند و بار دیگر همچون توافقنامه ژنو، این دیدار را یکی از برگهای موفق سیاستخارجی دولت یازدهم تلقی کردند.
اما سخنان نخست وزیر انگلیس در مجمع عمومی سازمان ملل و تنها چند ساعت پس از دیدار سران دو کشور همه آنچه که در این چند روز گذشته درباره این دیدار تحلیل میشد، بر باد داد. کامرون در سخنان خود گفته که "ایران باید فرصت داشته باشد تا نشان دهد می تواند بخشی از راه حل منطقه (در مبارزه با داعش) باشد و نه بخشی از مشکل. صبح امروز من با رئیس جمهور روحانی دیدار کردم، ما اختلاف نظرهای شدیدی داریم. ایران از گروه های ترویستی حمایت می کند، برنامه هسته ای اش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند".
پس از این اظهارنظر نه تنها رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل پاسخ مناسبی به این توهین و تهدید نداد، بلکه وزیر امور خارجه نیز که دائما در برابر غربیها لبخند به لب دارد، نیز واکنشی نشان نداد. دولت سعی کرد واکنش به اظهارات کامرون را در پائینترین سطح وزارت خارجه (سخنگوی وزارت امور خارجه) پاسخ دهد و بگوید که «انگلیس عامل بسیاری از مشکلات منطقه است. باعث تاسف است که دولتی که با اقدامات و حمایت های خود از تروریست ها، منطقه ما و جهان را به شر داعش مبتلا ساخته است به خود اجازه می دهد که در باره کشوری که همواره در مبارزه با این پدیده شوم پیشقدم بوده است، قضاوت نابجا بنماید.»
در سوی دیگر این یدان و در ایران، واکنشها نسبت به سیاست خارجی دولت که تلاش داشت سفارت انگلیس را بازگشایی کند، بالا گرفت. اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی عکسالعمل خبیثانه نخستوزیر انگلیس پس از دیدار با رئیسجمهور را هشداری به مسئولان جمهوری اسلامی ایران خواند و گفت که «دستگاه سیاست خارجی ما نباید سادهلوحانه و خوشبینانه به انگلستان این روباه پیر و مکار اعتماد کند. انگلیس هیچگاه دلش با ما صاف نمیشود؛ دوران استعمار گذشته و انگلیسیها خود میدانند که هیچ جایگاهی در این کشور ندارند و جنایتهایشان را نیز مردم فراموش نمیکنند، التبه دستگاه دیپلماسی باید هوشیارانه در قبال موضعگیریهای اینچنین از دولت انگلستان برخورد بکند». عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در مورد بازگشایی سفارت انگلیس هم گفت که «باید انگلستان ملزم به عذرخواهی باشد و پس از آن نیز تنها در حد کاردار سفارتها بازگشایی شود».
حال اینکه چرا رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل حتی از انگلیس که سابقه چند صد ساله در استعمار و چپاولگری ملت ایران و سایر ملتها داشته و دارد، نام نبرد و تلاش کرد که اسباب نارضایتی آنان را فراهم نکند، مشخص نیست. سوال اساسی این است که روحانی چگونه میخواهد زبان دنیا که پس از کرنش ایران به تهدید و توهینهای گسترده تبدیل شده است، به تکریم بازگرداند؟ آیا حسن روحانی دولت یازدهم، همان حسن روحانی شورای عالی امنیت ملی است که از کوچکترین واکنش غرب نگران میشود و شورای امنیت را پایان دنیا میداند؟ عملکرد یکساله او که این مساله را تائید میکند ولی باید منتظر ماند و دید که پس از بازگشت رئیس جمهور از نیویورک، مقامات عالی رتبه ایران با مواضع تماما کرنش و سرسپردگی دولت چه توصیهای خواهند داشت.