مهدی محمدی، ایران هسته ای- آقای حمید بعیدی نژاد رییس تیم کارشناسی مذاکره کننده ایران با گروه 1+5 ، دیروز یادداشتی بسیار مهم و به موقع در صفحه اینستاگرام خود نوشته است. من قبل از هر چیز از این یادداشت صادقانه تشکر، و همت آقای بعیدی نژاد برای دفاع از کارنامه خویش و دوستانش را ستایش می کنم.
بعیدی نژاد در این یادداشت همه آنچه را که برای قضاوت درباره کارنامه تیم مذاکره کننده در موضوع بازرسی های ویژه و PMD ، به آن نیاز داریم، تمام و کمال فراهم کرده است.
یکم- بعیدی نژاد به صراحت تایید می کند توافق درباره دسترسی به مکان ها و افراد نظامی در ایران یک توافق فراپروتکلی و به تعبیر وی «درچارچوب یک ابتکار عمل ویژه» بوده است. تا همین جا، دیدگاه منتقدان که تاکید دارند آنچه توافق شده فراتر از پروتکل الحاقی است و باید آن را در چارچوب یک رژیم بازرسی ویژه که توافق ژنو آن را دسترسی های شفاف ساز و نظارت های افزایش یافته و تفاهم لوزان دسترس های بیشتر از پروتکل و استقرار تجهیزات مدرن بازرسی در ایران، تحلیل کرد، صد درصد تایید می شود. بنابراین، حتی اگر فرض کنیم تمامی توجیهات تیم مذاکره کننده درباره امکان رعایت ملاحظات امنیتی و حفاظتی حین اجرای پروتکل صحیح باشد –که مطلقا چنین نیست-، آقای بعیدی نژاد اکنون آب پاکی را روی دست همه ما ریخته و می گوید دسترسی های تفاهم شده اساسا ربطی به پروتکل ندارد و در یک چارچوب ویژه تعریف می شود که قطعا هیچ ضابطه ای بر آن حاکم نیست جز میل و دلخواه آژانس و کارفرمای اصلی آن یعنی سرویس های اطلاعاتی غربی که پروژه PMD را ساخته اند.
دوم- بعیدی نژاد تایید می کند تیم مذاکره کننده درباره اجرای پروتکل با 1+5 توافق اصولی کرده است اما هیچ کجا نمی گوید که اگر سخن آقای عراقچی در مجلس را بپذیریم که «پروتکل در بر گیرنده دسترسی به تاسیاست و افراد نظامی هم هست»، تیم مذاکره کننده چه تدابیری برای این موضوع اندیشیده است که اجرای پروتکل در ایران، منجر به تکرار تجربه سال های 82 تا 84 نشود و ملاحظات امنیتی ایران رعایت گردد؟ به عبارت دیگر، از یک سو تیم مذاکره ادعا می کند در زمینه اجرای پروتکل ماذون است، از سوی دیگر می گوید درون پروتکل بحث دسترسی های نظامی وجود دارد و از جانب سوم، ما اظهارات صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره منع هرگونه دسترسی نظامی در اختیار داریم. اینها چگونه با یکدیگر قابل جمع است؟ یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم این است که تیم مذاکره کننده به نحوی در یک توافق سیاسی، خطرات امنیتی پروتکل را منتفی کند و این دقیقا همان چیزی است که انجام نشده است. آیا هم اکنون مذاکره ای میان ایران و 1+5 با هدف گنجاندن یک سلسله قیدهای محدود کننده بر رفتار آژانس درون برجام در جریان است؟ می دانیم که چنین نیست و متن تفاهم لوزان هم چنین چیزی به ما نمی گوید. مثلا آیا تیم مذاکره کننده جایی این موضوع را قطعی کرده که در صورت انجام حتی یک عملیات خرابکارانه اطلاعاتی در ایران کل برجام منتفی خواهد شد و ایران از توافق خارج می شود؟ همه اینها بدان معناست که این توافق اساسا بر اعتماد، نه فقط به کشورهای غربی و آژانس، بلکه بر اعتماد به سرویس های اطلاعاتی بنا شده است که همه هدف آنها آنگونه که خود گفته اند ریشه کن کردن کل ملت ایران است!
سوم- بعیدی نژاد در پست های خود، توجیه بسیار سست دیگر اعضای تیم مذاکره کننده را تکرار می کند که می گویند چون ایران در تاسیسات نظامی خود فعالیت هسته ای ندارد، بنابراین نباید نگران دسترسی آژانس به این تاسیسات باشد! این نوع نگاه به مسئله دسترسی و بازرسی –که جان برنن مدیر سیا همین دیروز در گفت وگو با باب شیفر از سی بی اس آن را محکم ترین و مهم ترین بخش توافق خوانده- بسیار خام و خطرناک است. واقعا آیا آقای بعیدی نژاد تصور می کند سرویس های غربی نمی دانند که در تاسیسات نظامی ایران فعالیت هسته ای انجام نمی شود؟ بدتر از آن، آیا دوستان نمی دانندوقتی آژانس به نیابت از این سرویس ها درخواست دسترسی به تاسیاست، مقام ها، دانشمندان، تجهیزات و اسناد نظامی ایران را می دهد، تنها چیزی که در پی آن نیست، یافتن فعالیت هسته ای مخفی در این تاسیسات است؟ آیا یک لحظه به مخیله دوستان خطور نمی کند که سرویس های غربی با بهانه قرار دادن موضع هسته ای درصدد دسترسی به اطلاعات حساس دفاعی و امنیتی ایران هستند، همچنانکه در تمام 10 سال گذشته بوده اند؟ آیا برای تیم مذاکره کننده مهم نیست که همکاران اطلاعاتی داعش که امروز پشت مرزهای ایران پا بر زمین می کوبد، به نهانخانه نظامی ایران راه پیدا کنند و سپس این نهانخانه را آماج حملات اطلاعاتی خود قرار بدهند که نتیجه آن ناامن شدن کل ایران در موقعیتی چنین خطیر خواهد بود؟ آیا واقعا لازم است ما به سربازان خط مقدم دیپلماسی کشورمان –که رییس جمهور می گوید از جنگ نظامی دشوارتر است- یادآوری کنیم که موقعیتی که در آن قرار دارند یک موقعیت جنگی است و آنکه روبروی آنها ایستاده دشمن است؟ دنیایی که برخی دوستان در آن زندگی می کنند، دنیای رحل اقامت افکندن در هتل های 5 ستاره لوزان و صدا کردن اجنبی با نام کوچک است نه جهانی که در آن آرمیتا و علیرضا در حسرت واپسین نگاه مهربان پدر خویش مانده اند. توافق در این جهان سوررئال، طبیعی است که بهتر از امثال ژنو و لوزان هم از آب در نخواهد آمد.
چهارم- آقای بعیدی نژاد دو جا در یادداشت خود ادعا می کند 1+5 متعهد شده بود که در صورت دریافت دسترسی های نظامی که مدنظر دارد، موضوع PMD بسته شده و پایان می یابد. این حقیقتا ادعای بزرگی است و من سخت امیدوارم که تیم مذاکره کننده بتواند این ادعا را ثابت کند. حداقل چیزی که لازم است تا بتوان این ادعا را جدی گرفت وجود یک مدالیته تفاهم شده میان ایران و آژانس است که آژانس در آن متعهد شده باشد به محض دریافت پاسخ سوالات و حصول دسترسی هایی که درخواست کرده، موضوع را برای همیشه خواهد بست و دیگر هرگز در این باره سوال یا درخواست جدیدی مطرح نخواهد کرد. آیا آژانس، یا 1+5 به نیابت از آژانس، چنین تعهدی ارائه کرده است؟ هیچ شاهدی که چنین چیزی را تایید کند وجود ندارد و از جمله گزارش های خصمانه آمانو علیه ایران کوچکترین تغییر لحنی را نسبت به گذشته نشان نمی دهد. سوال این است: آیا ارائه دسترسی هایی چنین خطیر به آژانس، آن هم در حالی که آژانس حتی از سپردن یک تعهد خشک و خالی درباره اتفاقی که قرار است در انتهای فرآیند برای PMD بیفتد، خودداری کرده، شرط خردمندی و نشان مهارت دیپلماتیک است یا اینکه باز هم همه چیز به اعتماد به یک قول مبهم امریکایی در پس پرده باز می گردد؟!